قصه فیلم از نوول تاریخی و مشهور پاول فرای مربوط به 1858 اقتباس شده است.
زمانی که هنوز شوالیههای فرانسوی با آداب خود برای شهروندان و در بار مورد احترام بودند. از بین جوانانی که موج نوی سینمای فرانسه را به راه انداختند، تعدادی نیز نتوانستند از سایه بزرگان این نهضت سینمایی عظیم بیرون بیایند اگرچه خود از ابتدای این موج در سینما حضور داشتند.
فیلیپ دوبروکا که در دهه 50هم زمان با موج نو در سینما حضور داشت هم با کلود شابرول به عنوان دستیار کارگردان کارکرده است و هم با فرانسوا تروفو، آنهم در فیلم ماندگار 400 ضربه. با این حال دوبروکا هرگز از سایه این غول ها بیرون نیامد و اگرچه در دهه 60 او خودش کارگردانی مستقل شد و تا زمان مرگ بیش از 30 فیلم ساخت.
با این همه دوبروکا از مزیت و تجربهای برخوردار بود که بسیاری از موج نوییها و البته نه همه آنها، فاقدش بودند. دوبروکا این شانس راداشت که قبل از ورود به سینما، دنیای مستند و فیلمسازی را در این عرصه را به عنوان فیلمبردار تجربه کند. همین تجربه به او مساعدت کرد تا بهتر از بقیه در فیلمبرداری آثار بعدیش خلاقیت نشان دهد. با این همه دوبروکا، کارگردانی است که عمده آثارش اگرچه با بهترین بازیگران فرانسوی مانند ژان پل بلو موندو، ژان پی کاسل، کاترین دوونو، دانیل آتیول و غیره ساخته شده است اما بجز معدودی از فیلم هایش بقیه آثارش کمدیهای دم دستی بوده اند و او کمتر درام اجتماعی صرف و یا دیگر آثار را تجربه کرده است. خود او نیز معتقد بود که اگرچه عمده آثارش زیرساخت کمیک دارند اما هرگز قرار نبوده که چیزی جز این بسازد. و این نوع سبک را دلیلی بر قدر نداستن سینمایش نمی دانست. اگرچه حقیقت این بود که دوبروکا را کسی جدی نمی گرفت.
گوژپشت با نام اوریژینال لی باس ؛ در عمده کشورهای انگلیسی زبان با نام آماده باش به اکران در آمد. قصه فیلم از نوول تاریخی و مشهور پاول فرای مربوط به 1858 اقتباس شده است. زمانی که هنوز شوالیه های فرانسوی با آداب خود برای شهروندان و در بار مورد احترام بودند. یک ارتشی سابق به نام لیژار به دنبال دوستان قدیمی می گردد تا پس از سالها زندگی پراز ماجرا و دوری از خانه دیگر آسایش داشته باشد. او نزد دوستش نردوز می رود غافل از اینکه در غیاب او اتفاقات ناخوشایندی افتاده است. نردوز که همسر و پسری دارد قصد دارد با گونزو ، یکی از کله گنده های منطقه در بیفتد. اما با پیش دستی گونزو نه تنها نردوز طی کمینی کشته می شود بلکه بقیه خانواده او نیز بدست عوامل و افراد گونزو به قتل می رسند. لیژار ،پسر دوستش را بر می دارد و به کوهستان پناه می برد تا بلکه اوضاع کمی آرام تر شود. اما مجبور است 16 سال تمام در خفا زندگی کرده و فرزند دوستش را سرپرستی نماید...
گوژپشت فاقد آن نظم و ترتیبی است که در فیلمهای اینگونه فرانسوی مانند سه تفنگدار دیدهاید. در بهترین حالت گوژپشت یک قصه تاریخی دارد که قرار است به صورت سمبلیک بخش کوتاهی از تاریخ را بازسازی کند. صحنههای جنگی و یا نماهای مبارزه و شمشیر زنی بسیار دم دستی از کار در آمده و با توجه به داستان که اصلا یک فیلم فرانسوی شوالیه ای و شمشیر زنی اشت قابل گذشت نیست. با این همه گاهی تعلیق مناسبی در برخی از داستانک ها شاهد هستیم که مهمترین شان همانا دختر بودن فرزند نردوز است. در حالی که تماشاگر تصور می کند که لیژار 16 سال تمام از یک از پسر خردسال با تمام موجود مراقبت می کرده است...
The Hunchback
کارگردان : فیلیپ دی بورکا
فیلمنامه : جین کاسموس و جرمی تونری
موسیقی: فیلیپ ساردی
فیلمبردار:ژان فرانسیس رابین
تدوین: هنری لانوا
محصول: فرانسه
تهیه کننده: پاتریک گودیو ، استودیو امپایر پیکچرز
اکران: 12 مارس 1997
زمان:102 دقیقه
بودجه تولید: 3 میلیون دلار
فروش: 800 هزار دلار
بازیگران: دانیل آتیول ، فابریس لاچینی ، وینسنت پرز ، ماری جیلیان و یان کولتو